سناریو نویسندگان پارت 2,
چطورید ،عاره سمی دیگر 🥰
توجه چون پارت میزنم نباید حتما با موضوع پارت قبل یکی باشه
مثلا تو سناریو،کل بچها تو یه خونه زندگی میکنن
وضعیت شارلوت:
گراز برام زن پیدا کن
ستی:هه عه هوو برای ساری؟
ساری:ولش فقط غوره بده بقیه اوکیع 🥰🥰
من:ساری غوره بر دهن 😍
ساری:غوره تک تکتونم بر دهنم 🥰🥰🥰🥰
اونور کاناپه :
سلین تو گوشیش میگرده -
سلین:ممد ،برادر ،هندونه من یادت رفت؟
یادت رفت سر شیرنی دزدیدیت من دیدم قرار بود باج بهم هندونه بدی؟
ممد:اوضاع دارک شد-
برادر الان برات هندونه سفارش میدم
دیانایی که داره با تفنگ آب پاش رو همه آب میریزه -
ممد:مرض داری صگ؟
ستی: نکن گاو 😍
ساری:غورههه منو بدههههه 🥰
شارلوت: میکنمت🥰💖
چند دقیقه بعد :
منو شارلوتی که دعوامون میشه و بعد چند دقیقه
من:اردکممم
شارلوت: بعله گرازم
ستی ای که خیره ب دست های ممد نگاه میکنه و میگه: بنظرت دیانا پستاش رو ب کجاش زده 🥰
دیانایی که گوش پاکن برمیدارند و از حواس پرتی ستی سو استفاده میکنه و میکنه تو دماغش🥰
ستی :میزنمت🥰🥰
چند دقیقه گذشت که ساری غیب شده بود
دنبالش گشتیم که صدای همسایه اومد
همسایه:مارمولکککک رو دیواررر چیکار میکنییی چرا داری میای تو درختتت غورممم
شارلوتی که رفت درجا زیر دیوار
شارلوت:بپر خانومی😔
ساری ای ک از حجم غوره خوردن سنگین شده بود افتاد رو شارلوت که هردو چسبیدن به کف آسفالت
همون لحظه ای که از دلدرد زیاد ساری روی شارلوت دسشویی کوچیک کرد 🥰🥰🥰