خاطره :)
| 𝓐𝓷𝓲𝓽𝓪
.
خب این در واقع یه جور چالشی هم هست که اگر دوست دارید میتونید یکی از خاطراتتون رو تعریف کنید:)
مال خودم : حدود ۴ یا ۵ سالم بود رفته بودیم مسافرت بعد اونجا یه استخر داشت و عمق اش هم زیاد بود منم شنا بلد نبودم . یه روز کنار استخره نشسته بودم و دستام رو توی آب تکون میدادم که ناخودآگاه شیرجه به سمت آب رفتم و چشمام هم زیر آب باز بود و کمکم داشتم نفس کم میآوردم و خفه میشدم که بابام به موقع منو از زیر آب کشید بیرون :)
شما هم خاطره هاتون رو بگید . خوشحال میشم خاطراتتون رو بشنوم :)♡