سناریو پارت ۳
سلااممم 🥰
ساری در خواب ناز-
خواب ساری:
وایی با شارلوت ازدواج کردممم دیگه در اضایه هرکاری بهم غوره میده🥰🥰 غوره ۱غوره ۲غوره۳ ....
دیانایی که بالای سر ساری بلند گو گذاش و زهرشو ترکوند و شمارش غوره اش تا سه موند
ساری:گوزخل ندیدی داشتم تو خواب غوره میخوردم؟
شارلوت:خانومی من فقط به عشق تو رفتم تجربی تا تورو و این دیانای خل وچلو آدم کنم,🥰🥰
ساری:غوره میخوام🥰💔
ممد:کرامت کرامت برو تو خونه نمد دیانا رو بکن عمت
ستی:سبزی دماغش بیشتره یا زردیش؟کدوم خوشمزه تره ؟
دیانا :چنگالم رو برداشتم و از پشت کاناپه هی میزدم تو گردن ممد ولی فرو نمیرفت
شارلوت:خانومی کجایی مثل اینکه قرار بود خراب کاریت رو لیس بزنی🥰🥰
ساری غیب بود
دوباره صدای خونه بغلی اومد
مارمولکککک الاغغغ از درختم بیا پایین توله خر این همه سم کش زدم باز تو اومدییی که
ساری:هه با این سیم چین همه غوره هات رو کش رفتم 🥰
دیانا:رو نشیمنگاهی ساری با تفنگ آب پاش آب ریختم تا تعدالش رو از دست بده و بیوفته با کف آسفالت یکی سه🥰
شارلوت:گراز خائن 🥰